ترس چیست؟
ترس یک پاسخ حیاتی به خطر فیزیکی و عاطفی است – که اگر ما آن را احساس نکنیم، نمی توانیم خود را از تهدیدات درست محافظت کنیم.
ترس احساساتی است که در اثر خطر یا تهدید درک شده در انواع خاصی از ارگانیسم ها اتفاق می افتد که موجب تغییر در عملکرد متابولیک و اعضا و در نهایت تغییر در رفتار مانند فرار، پنهان شدن یا انجماد در حوادث تروماتیک درک شده می شود.
در انسان ها ترس ممکن است در پاسخ به یک محرک خاص که در حال حاضر وجود دارد اتفاق بیفتد یا در انتظار یک تهدید مربوط به آینده که خطر برای جسم یا زندگی فرد داشته باشد. پاسخ به آن ناشی از درک خطر است که منجر به مقابله یا فرار یا تهدید و یا اجتناب از تهدید می شود و در موارد شدید ترس (جنگ و تروریسم) می تواند پاسخ، منجمد یا فلج شدن فرد باشد.
در انسان ها و حیوانات، ترس ها توسط فرآیند شناخت و یادگیری تعدیل می شود. به این ترتیب آن به عنوان منطقی یا مناسب و غیر منطقی یا نامناسب محقق می شود. یک ترس غیر منطقی یک فوبیا است.
روانشناسانی از قبیل جان بوت واتسون، رابرت پلچیک و پل اکمن عنوان کرده اند که تنها یک مجموعه کوچک از احساسات اساسی یا ذاتی وجود دارد و یکی از آنها ترس است. این مجموعه فرضیه شامل احساساتی مانند واکنش استرس حاد، خشم، اضطراب، ترس، وحشت، شادی و غم است. اضطراب احساسی، به عنوان نتیجۀ تهدیداتی که غیرقابل کنترل یا اجتناب ناپذیر است، در پاسخ به ترس رخ می دهد. پاسخ به آن باعث ایجاد واکنش مناسب رفتاری می شود، بنابراین در طول تکامل بشر حفظ شده است.
علائم و نشانه های آن
بسیاری از تغییرات فیزیولوژیکی در بدن با ترس همراه است. پاسخ درونی برای مقابله با خطر، با سرعت بخشیدن به میزان تنفس (hyperventilation)، ضربان قلب، انقباض رگ های خونی محدوده ای که منجر به خارش و واژینیت عروق مرکزی می شود ، افزایش تنش عضلانی، عرق کردن، افزایش قند خون (هایپرگلیسمی)، افزایش گلبول های سفید خون (leukocytes)، نوتروفیل و هشیاری منجر به اختلال خواب. این مکانیزم اولیه می تواند به مبارزه با خطر کمک کند.
علت آن
افراد در نتیجهی یادگیری ترسهای خاصی ایجاد می کنند. این در روانشناسی به عنوان تهدید ترسناک مورد مطالعه قرار گرفته است، که از آزمایش جان واتسون در سال ۱۹۲۰ آغاز شد، که پس از مشاهده یک کودک با ترس غیر منطقی از سگ الهام گرفته شده است. در این مطالعه یک پسر ۱۱ ماهه را با ترس از موش سفید در آزمایشگاه مواجه کردند. آن عمومیت یافت تا دیگر اشیای سفید و خزدار مانند خرگوش، سگ و حتی یک توپ از پنبه را شامل شد.
ترس چگونه به وجود می آید؟
می تواند با تجربه یا تماشای حادثه ترسناکی آموخته شود. به عنوان مثال، اگر یک کودک درون یک چاه قرار بگیرد و برای خارج شدن تلاش کند، ممکن است ترس از چاهها، ارتفاع (آکروافوبیا)، فضاهای محصور (claustrophobia) یا آب (آکوپوفوبیا) ایجاد شود.
آنها بر مبنای فرهنگی و تاریخی نیز می باشند. برای مثال، در اوایل قرن بیست و یکم، بسیاری از آمریکایی ها از فلج اطفال، بیماری ای که می تواند منجر به فلج شدن شود، می ترسیدند. تفاوتهای متقابل فرهنگی در نحوه واکنش مردم نسبت به آن وجود دارد.
گرچه بسیاری از ترسها آموخته می شود، ظرفیت آن بخشی از طبیعت بشر است. بسیاری از مطالعات یافته اند که ترسهای خاص (مانند حیوانات، ارتفاع) بسیار رایج تر از بقیه هستند (مانند گل ها، ابرها).
دیدگاه روانشناسی
از دیدگاه روانشناسی تکاملی، ترسهای مختلف ممکن است سازگاری های متفاوتی داشته باشند که در گذشته ما پیشرفت کرده اند. آنها ممکن است در طول دوره های مختلف توسعه یافته باشند. بعضی از آن ها، مانند ارتفاع، ممکن است برای همه پستانداران مشترک باشد و در طول دوره مزوزوئیک توسعه یابد. بعضی های دیگر ، از قبیل ترس از مارها، ممکن است برای همه سامیان ها رایج باشد و در دوره زمانی سنتیوزوئیک توسعه یابد. برخی دیگر مانند ترس از موش و حشرات، ممکن است برای انسان ها منحصر به فرد باشند و از دوره های پالئولیت و نئولیت (زمانی که موش ها و حشرات تبدیل به حامل های مهم بیماری های عفونی و مضر برای محصولات کشاورزی و غذاهای ذخیره شده بودند) نشات می گیرند.
در نظرسنجی گالوپ ۲۰۰۵ (U.S) از یک گروه از نوجوانان بین سنین ۱۳ تا ۱۷ سالگی خواسته شد که جواب دهند که چه ترس هایی را بیشتر دارند. این سوال باز بود و شرکت کنندگان توانستند هر چیزی که می خواستند بگویند. ده ترس با بالاترین میزان پاسخ عبارت بودند از : حملات تروریستی، عنکبوت، مرگ، شکست، جنگ، خشونت جنایی یا باند تبهکاری، تنها بودن، آینده و جنگ هسته ای.
برخی از ترس های رایج
با توجه به بررسیهای انجام شده، برخی از رایج ترین ترس ها نسبت به شیاطین و ارواح، وجود قدرت های شیطانی، سوسک، عنکبوت، مار، ارتفاع، آب، فضاهای محصور، تونل ها، پل، سوزن، طرد اجتماعی، شکست، امتحانات، و صحبت کردن در مکان های عمومی هستند.
منبع: wikipedia